رمضان مبارک


باز آمدی به بزم باده نوشان شکیبا که دلارام عاشقان شوی.
باز آمدی که دل بری و جان بیاوری و نسیم صبح صفا در گیسوی مهرخان بیفکنی.
چه مهربان یار و چه نیکو انیس و چه زیبا ندیم منی ای اهل غمزه و اغماض،
ای ماه بی مثال!
ندیم بدی بودم و ندیده انگاشتی و باز به سراغم آمدی!
دوباره مرا به میهمانی ملکوت می خوانی و شرم، زبان اجابتم بسته است و بغض حسرت از گذشته ی خویش، راه رهایی از نای بی نوایی ام می کاود.

ویژه نامه ماه مبارک رمضان



سلام بر شامگاهان و صبحگاهان حضورت.

شکرا که بارانی از سپیده بر دشت خشک انتظار بارید و شعبان، مبدأ تاریخ عاشقان شد.
نهر اشک شیعه از حرا تا سامرا پیمود و عندلیب عشق در سراپرده ی گل، شعفناکی آغازید.
همتای رسول یار می آید.
یوسف اعصار امید با صد کرشمه بر محمل ارادت کنعانیان نشیند و ایوب شکیبایی و یعقوب انتظار از بحر حسرت به ساحل وصال رسیده و همپای هزاران شقایق اشتیاق به زیارت نور دیدگان نایل می شود.
سلام صنوبران صفا و سروهای سرور و سپیدارهای سعادت بر امیر قیام و سالار ظهور.
السلام علیک یا ابا صالح المهدی!
اینک بی تو در بهتی عظیم در لهیب فراق می سوزیم.
دل های سیاهمان حجاب دیدار با موعود منتظران است و چه اندیشیم که جز لقای تو سیاهی نزداید و نورانی نکند.
باز آی و بی قراری دل و بی شکیبی دیده ی ما به شهد وصل، شفابخش و عطر کرامت خویش بر عرصه ی اهل نیاز، گستر.


ویژه نامه نیمه شعبان


علي پسر بزرگ حسين(ع)هر چند سرور جوانان دوره خودش بود، هر چند بهترين داشته هاي عقبي و دنياي حسين(ع)بود، هر چند تاريخ زندگاني علي اکبر در نور پرفروغ خورشيد زندگاني حضرت اميرالمؤمنين(ع)، امام حسن(ع)و امام حسين(ع)کمي ناپيداست اما آنچه که پيداست اينکه همين ها که از تاريخ مانده، نظر به بزرگي و بزرگواري و جوانمردي جوان حسين(ع)دارد.

چه او به شهادت پدرش شبيه ترين بود به پيامبر(ع)در آفرينش و منش و گويش و شايد اگر غوري کنيد در زندگي او، قبول کنيد روز خوبي است روز ولادت حضرت علي اکبر براي روز جوان.

اولين پسر حسين، به دنيا آمد؛ يازدهم ماه شعبان ؛ ماه پيامبر(ص).شايد به همين خاطر اين قدر شبيه پيامبر(ص)بود.بچه را گذاشتند توي دامان پدربزرگش، علي(ع).پرسيد اسمش را چه گذاشتيد؟ حسين(ع)سرش را انداخت پايين و گفت اگر هزار پسر داشته باشم، اسم همه را علي مي گذارم.

نصیحت لقمان به پسرش

 روزی لقمان به پسرش گفت امروز به تو سه پند می دهم که کامروا شوی:

 اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!

 دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!

  سوم این که در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!

پسر لقمان گفت ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟

لقمان جواب داد:

 اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.

 اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.

 و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جای می گیری و آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست.

 

خوشبختی، چیزی ست كه در وجود شماست و از دیدگاه شما سرچشمه می گیرد

چقدر به خدا توکل داریم؟

كوهنوردی می‌ خواست به قله بلندی صعود کند. پس از سال‌های سال تمرین و آمادگی ، هنگامی که قصد داشت سفر خود را آغاز کند شکوه و عظمت پیروزی را پیش روی خود آورد و تصمیم گرفت صعود را به تنهایی انجام دهد او سفرش را زمانی آغاز کرد که هوا رفته رفته رو به تاریکی می‌رفت ولی قهرمان ما به جای آنکه چادر بزند و شب را زیر چادر به صبح برساند، به صعودش ادامه داد تا این که هوا کاملا تاریک شد. به جز تاریکی هیچ چیز دیده نمی‌شد. سیاهی شب همه جا را پوشانده بود و مرد نمی‌توانست چیزی ببیند حتی ماه و ستاره‌ها پشت انبوهی از ابر پنهان شده بودند.

کوهنورد همان‌طور که داشت بالا می‌رفت ، در حالی که چیزی به فتح قله نمانده بود، پایش لیز خورد و با سرعت هر چه تمام‌تر سقوط کرد. سقوط همچنان ادامه داشت و او در آن لحظات سرشار از هراس ، تمامی خاطرات خوب و بد زندگی‌اش را به یاد می‌آورد.

داشت فکر می ‌کرد چقدر به مرگ نزدیک شده است که ناگهان دنباله طنابی که به دور کمرش حلقه خورده بود بین شاخه های درختی در شیب کوه گیر کرد و مانع از سقوط کاملش شد. در آن لحظات سنگین سکوت، که هیچ امیدی نداشت از ته دل فریاد زد: خدایا کمکم کن !

ناگهان ندایی از دل آسمان پاسخ داد از من چه می‌خواهی؟

 

- نجاتم بده خدای من!

 

- واقعا فکر می ‌کنی می‌توانم نجاتت دهم؟

 

- البته ! تو تنها کسی هستی که می‌ توانی مرا نجات دهی.

 

- پس آن طناب دور کمرت را ببّر!

و بعد سکوت عمیقی همه جا را فراگرفت.

 

.ولی مرد تصمیم گرفت با همه توان طناب را نگه دارد که مبادا بیفتد

 

روز بعد، گروه نجات گزارش داد که جسد منجمد شده یک کوهنورد در حالیپیدا شد که طنابی به دور کمرش حلقه شده بود و تنها یک متر با زمین فاصلهداشت...

خودباوری

مرد بيکاري براي سِمَتِ آبدارچي در مايکروسافت تقاضا داد. رئيس هيئت مديره مصاحبه اش کرد و تميز کردن زمين رو -به عنوان نمونه کار- ديد و گفت: «شما استخدام شدين، آدرس ايميلتون رو بدين تا فرم هاي مربوطه رو واسه تون بفرستم تا پر کنين و همينطور تاريخي که بايد کار رو شروع کنين..»

مرد جواب داد: «اما من کامپيوتر ندارم، ايميل هم ندارم!» رئيس هيئت مديره گفت: «متأسفم. اگه ايميل ندارين، يعني شما وجود خارجي ندارين. و کسي که وجود خارجي نداره، شغل هم نمي تونه داشته باشه

مرد در کمال نوميدي اونجا رو ترک کرد.. نمي دونست با تنها 10 دلاري که در جيبش داشت چه کار کنه. تصميم گرفت به سوپرمارکتي بره و يک صندوق 10 کيلويي گوجه فرنگي بخره. بعد خونه به خونه گشت و گوجه فرنگي ها رو فروخت. در کمتر از دو ساعت، تونست سرمايه ش رو دو برابر کنه.. اين عمل رو سه بار تکرار کرد و با 60 دلار به خونه برگشت. مرد فهميد مي تونه به اين طريق زندگيش رو بگذرونه، و شروع کرد به اين که هر روز زودتر بره و ديرتر برگرده خونه. در نتيجه پولش هر روز دو يا سه برابر ميشد. به زودي يه گاري خريد، بعد يه کاميون، و به زودي ناوگان خودش رو در خط ترانزيت (پخش محصولات) داشت ...

پنج سال بعد، مرد ديگه يکي از بزرگترين خرده فروشان امريکاست. شروع کرد تا براي آينده ي خانواده اش برنامه ریزي کنه، و تصميم گرفت بيمه ي عمر بگيره. به يه نمايندگي بيمه زنگ زد و سرويسي رو انتخاب کرد. وقتي صحبت شون به نتيجه رسيد، نماينده بيمه از آدرس ايميل مرد پرسيد. مرد جواب داد: «من ايميل ندارم

نماينده بيمه با کنجکاوي پرسيد: «شما ايميل ندارين، ولي با اين حال تونستين يک امپراتوري در شغل خودتون به وجود بيارين. ميتونين فکر کنين به کجاها مي رسيدين اگه يه ايميل هم داشتين؟» مرد براي مدتي فکر کرد و گفت:

 

  آره! احتمالاً ميشدم يه آبدارچي در شرکت مايکروسافت.

کاردستی برای مرتب کردن میز بهم ریخته کارمند جماعت

نوابغ دنیای ما



۱- آلبرت انیشتن: در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت انیشتن او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!
۲- توماس ادیسون: که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد و پنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!


۳- بتهون: معلم او می گفت در طول زندگیش "اوچیزی یاد نخواهد گرفت”.
۴- پیکاسو: یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!


۵- هیلتون: که مالک بیش از ۳۰۰ هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن‌ها و هتل ها را طی بکشد!
۶- جیمز وات: که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!


۷- امیل زولا: نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!
۸- ناپلئون بنا پارت: مدرسه خود را با رتبه ۴۲ به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!

۹- لویی پاستور: در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین ۲۲ نفر رتبه ۲۲ را کسب کرد!

چشمه ای دیگر از هوش ایرانی....!!!!

تعمیر و نگهداری از كاخ سفید بصورت یك مناقصه مطرح شد.
یك پیمانكار آمریكایی، یك مكزیكی و یك ایرانی در این مناقصه شركت كردند.
پیمانكار آمریكایی پس از بازدید محل و بررسی هزینه ها مبلغ پیشنهادی خود
را ۹۰۰ دلار اعلام كرد.
مسؤل كاخ سفید دلیل قیمت گذاری اش را پرسید و وی در پاسخ گفت:
۴۰۰ دلار بابت تهیه مواد اولیه + ۴۰۰ دلار بابت هزینه های كارگران و… ۱۰۰ دلار استفاده بنده.
..
پیمانكار مكزیكی هم پس از بازدید محل و بررسی هزینه ها مبلغ پیشنهادی خود
را ۷۰۰ دلار اعلام كرد.
۳۰۰ دلار بابت تهیه مواد اولیه + ۳۰۰ دلار بابت هزینه های كارگران و… +۱۰۰ دلار استفاده بنده.
..
..
اما نوبت به پیمانكار ایرانی كه رسید بدون محاسبه و بازدید از محل به سمت
مسؤل كاح سفید رفت و در گوشش گفت: قیمت پیشنهادی من ۲۷۰۰ دلار است!!!
مسؤل كاخ سفید با عصبانیت گفت: تو دیوانه شدی، چرا ۲۷۰۰ دلار؟!!!!!
پیمانكار ایرانی در كمال خونسردی در گوشش گفت:
..
آرام باش…
۱۰۰۰ دلار برای تو…… و۱۰۰۰ برای من ……. و انجام كار هم با
پیمانكار مكزیكی.
و پیمانكار ایرانی در مناقصه پیروز شد

به این میگن تبلیغ

کش شلوار

يارو نشسته بوده پشت بنز آخرين سيستم، داشته صد و هشتاد تا توي اتوبان ميرفته، يهو ميبينه يك موتور گازي ازش جلو زد! خيلي شاكي ميشه،

 

پا رو ميگذاره رو گاز، با سرعت دويست از بغل موتوره رد ميشه.

 

يك مدت واسه خودش خوش و خرم ميره، يهو ميبينه متور گازيه غيييييژ ازش جلو زد! ديگه پاك قاط ميزنه،

 

پا رو تا ته ميگذاره رو گاز، با دويست و چهل تا از موتوره جلو ميزنه. همينجور داشته با آخرين سرعت ميرفته، يهو ميبينه موتور گازيه مثل تير از بغلش رد شد!!

 

طرف كم مياره، راهنما ميزنه كنار به موتوريه هم

علامت ميده بزنه كنار.

 

خلاصه دوتايي واميستن كنار اتوبان، يارو پياده ميشه، ميره جلو موتوريه، ميگه: آقا تو خدايي! من مخلصتم، فقط بگو چطور با اين موتور گازي كل مارو خوابوندي؟!

 

موتوريه با رنگ پريده، نفس زنان ميگه: والله ... داداش.... خدا پدرت رو بيامرزه واستادي... آخه ... كش شلوارم گير كرده به آينه بغلت.


نتیجه اخلاقی

اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ایی دارند و در سطوح بالاي مديريتي ، اقتصادي و.... قراردارند

ببینید کش تنبانشان!! به کجا گیر کرده

البته بنده قصد جسارت به هیج دوستی رو ندارم پس فردانگید من حرفام بومیده


وظایف گروه رفتار سازمانی

گروه توسعه فرهنگ و رفتار سازمانی


شرح وظایف:

 1. مطالعه و بررسي مستمر رفتار كاركنان در محيط سازمان و ارتباط متقابل آنها و سازمان

2. مطالعه و بررسي روش هاي انگيزشي بر عملكرد كاركنان و مديران و ارائه پيشنهادهاي كاربردي

3. مطالعه و بررسي عوامل اثرگذار بر فرهنگ و رفتار سازماني و ارائه شاخص هاي رفتاري

4. مطالعه و بررسي هنجارها، باورها، ارزشها، نگرشها، اعتقادات، گرايشها و ريشه ها و ويژگيهاي فرهنگ سازماني

5. بررسي عوامل مقاومت در برابر تغيير مديريت و ساختار سازماني و ارائه راهكار مناسب جهت بسترسازي مناسب به منظور رفع مقاومت ها

6. مطالعه و بررسي مستمر آثار وقايع و حوادث سازماني بر عملكرد فردي، گروهي و سازماني

7. شناسايي و طبقه بندي و تهيه گزارش پيرامون نيازهاي فردي، گروهي و سازماني

8. مطالعه و بررسي دلايل غيبت، تأخير، اخراج و استعفاي كاركنان و مديران و ارائه راهكارهاي مناسب جهت رفع آنها

9. طراحي نظام ارزيابي عملكرد فردي، گروهي و سازماني

10. سنجش و ارزيابي عملكرد گروهي و سازماني

11. بررسي ديدگاه ارباب رجوع نسبت به محيط و عملكرد سازمان جهت تدوين شاخص هاي رضامندي ارباب رجوع

12. فضاسازي مناسب جهت پذيرش فرهنگ يادگيري و پذيرش تغيير در سازمان

هرگز داشته‌هایت را دست کم نگیر

ولادت سه نور

نخستين صدايي که به گوش حسين عليه السلام رسيد، صداي جدش حضرت پيامبر صلي الله عليه و آله بود؛ نخستين کسي است که به سوي خدا روي آورد و مردم را به طرف او خواند و سرود آن صدا: «اللَّه أکبر لا إله إلّا اللَّه...» بود.


پيامبر صلي الله عليه و آله اين کلمات را که جوهر ايمان و واقعيت اسلام را در بردارد، در جان فرزند نوزادش کاشت و او را به آنها تغذيه نمود و آنها از عناصر و ارکان وجوديش گرديد و در همه مراحل زندگيش، شيفته آنها شد، پس به سوي ميدانهاي جهاد شتافت و همه چيز را فدا کرد تا اين کلمات در زمين، بلندي يابد و نيروهاي خير و صلح، حاکم شود و نشانه هاي ارتداد جاهلي - که براي خاموشي نور خدا کوشا بود - درهم کوبيده و نابود شود.


ویژه نامه میلاد سه نور

حدیثی از امامصادق(ع) در مورد حضرت عباس

امام صادق سلام الله علیه

كانَ عَمُّنَا العَبّاسُ بنُ عَلِيٍّ نافِذَ البَصيرَةِ صُلبَ الإيمانِ جاهَدَ مَعَ أبي عَبدِاللَّهِ و أبلى بَلاءً حَسَناً و مَضى شَهيداً؛

عموى ما، عبّاس، داراى بينشى ژرف و ايمانى راسخ بود؛ همراه با امام حسين سلام الله علیه جهاد كرد و نيک آزمايش داد و به شهادت رسيد.

دانش‌نامه اميرالمؤمنين: ح 106

سوره حمد با ترجمه انگلیس از سه مترجم

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین


الرحمن الرحیم


مالک یوم الدین


ایاک نعبد و ایاک نستعین

اهدنا صراط المستقیم


صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لاالضالین


001.001

YUSUFALI: In the name of Allah, Most Gracious, Most Merciful.

PICKTHAL: In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.

SHAKIR: In the name of Allah, the Beneficent, the Merciful.

 

001.002

YUSUFALI: Praise be to Allah, the Cherisher and Sustainer of the worlds;

PICKTHAL: Praise be to Allah, Lord of the Worlds,

SHAKIR: All praise is due to Allah, the Lord of the Worlds.

 

001.003

YUSUFALI: Most Gracious, Most Merciful;

PICKTHAL: The Beneficent, the Merciful.

SHAKIR: The Beneficent, the Merciful.

 

001.004

YUSUFALI: Master of the Day of Judgment.

PICKTHAL: Master of the Day of Judgment,

SHAKIR: Master of the Day of Judgment.

 

001.005

YUSUFALI: Thee do we worship, and Thine aid we seek.

PICKTHAL: Thee (alone) we worship; Thee (alone) we ask for help.

SHAKIR: Thee do we serve and Thee do we beseech for help.

 

001.006

YUSUFALI: Show us the straight way,

PICKTHAL: Show us the straight path,

SHAKIR: Keep us on the right path.

 

001.007

YUSUFALI: The way of those on whom Thou hast bestowed Thy Grace, those whose (portion) is not wrath, and who go not astray.

PICKTHAL: The path of those whom Thou hast favoured; Not the (path) of those who earn Thine anger nor of those who go astray.

SHAKIR: The path of those upon whom Thou hast bestowed favors. Not (the path) of those upon whom Thy wrath is brought down, nor of those who go astray.